السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

همیشه از بچگی دلم میخواست وقتی میرم مسجد یا هیئت با دوستام برم

میرفتم دنبالشون، مامان بزرگ ساره مخالف بود

زمانی که ماه ده سالمون بود محرم تو زمستون بود 

اون موقع هم زمستون ها برف میبارید و یخ بندون بود مخالف بود خلاصه به زور میرفتیم

ماریا هم محرم میرفت مسجد خودشون ولی چندسالی حس میکنم اومد مسجد ما

یادش بخیر مسجد هارو گرو کشی میکردیم

مسجد ما و مسجد شما و این صحبت ها. 

تو محله ما سه تا مسجد بود و هست به فاصله صدمتری!!!

دیروز به ساره گفتم بیا بریم هیئت گفت کجا میری . دلم سخنرانی های شیخ. و میخواست گفتم هیئت محبین گفت اوووووو اونجا خیلی دوره خودتون برید. 

اومدم خونه و دلم نیومد. گفتم یه هیئت نزدیک تر بریم ولی جمعیت بیشتری بریم 

زنگ زدم و گفتم ساره بخاطر تو محبین نمیریم میریم شهدا  ولی تو هم بیا

گفت راستش من لاک دارم

گفتم چه اشکالی داره قشنگی هیئت به این تفاوت هاست

گفت چادر ندارم گفتم من بهت میدم. 

بعد وفت نه آلاء زشته وقتی لاک رو ناخنمِ چادر سر کنم در شأن چادر نیست

گفت بهم نمیخندن مردم؟! بگن با چه وضعیتی اومده

گفتم نه پاشو بیا. 

گفت پس من میرم خونه خودمون لباس مشکی میپوشم بیاید دنبالم از اونجا بریم 

خونه جدیدشون چندتا کوچه بالاتر از ماست. 

رفتیم دنبالش با محمد 

یه مانتو جلوباز پوشیده بود از زیرش بولیز و شلوار لی لوله تنفنگی

محمد گفت آلاء این میخواد این وضعی بیاد؟

یه اخمی بهش کردم و گفتم چه اشکالی داره؟ ؟ 

یکم فکر کرد و گفت، هیچی 

رفتیم هیئت و یکم چپ چپ نگاه کردن یکی دونفر. 

وقتی چراغ ها خاموش شد همه مثل هم شدیم. 

همه روسیاه و دل شکسته 

ساره مثل ابر بهار اشک میریخت. 

چای بعد از روضه کافر را مسلمان میکند.

 

موقع برگشت گفت فردا شب لاکم و پاک میکنم میام. منم گفتم چادر قجریم و میدم دستت باشه هروقت خواستی سرش کن

 

تولد من پس از دیدار تو

چالش نامه ای به گذشته

کربلا _ناامنی_اربعین_پیاده روی

  ,گفتم ,مسجد ,هیئت ,ساره ,تو ,و گفتم ,  رفتیم ,گفتم چه ,چه اشکالی ,مسجد ما

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جدیدترین اخبار از دنیای فوتبال معرفی جدیدترین ماشین آلات بسته بندی وبسایت ارشادی ، گروه زبان و علوم انسانی و هنر سوپر لوزِر RESANEHGF کمیل شهیدان مراغه آخرین اخبار سینما تلویزیون و چهره ها برجسته دکوراسیون منزل و معماری یادداشت های یه دخترِ اسفندی